خواستن توانستن نیست

5/5 - (3 امتیاز)

تاریخ بروز رسانی ۱۰ آذر ۱۴۰۱

    محیطی خلق کنید،که در نهایت شما را خلق می‌کند. بنجامین هاردی

هفته‌ی گذشته بازخوانی «کتاب خواستن توانستن نیست» اثر بنجامین هاردی به پایان رسید. نویسنده‌ی کتاب موضوع توسعه فردی را به تاثیر محیط زندگی پیوند می‌دهد و معتقد است ما محصول محیط خود هستیم، اما محیطی که حاصل تصمیم فعال و  خود‌خواسته‌ی ما باشد. در غیر اینصورت، زندگی‌مان منفعلانه خواهد بود.

چرا بنجامین هاردی قدرت اراده را رد می‌کند و با صراحت ادعا می‌کند خواستن توانستن نیست؟

بنجامین هاردی معتقد است قدرت اراده به درد کسانی می‌خورد که در حال کشمکش درونی هستند. با مثال‌هایی می‌توان علت زیر سوال بردن قدرت اراده را بهتر درک کرد. به طور مثال شما دوست دارید روی کارتان تمرکز کنید اما در عین حال دوست دارید کلیپ‌های یوتیوب را تماشا کنید. دوست دارید برای فرزندتان وقت بگذارید اما نمی‌توانید بی‌خیال گوشی هوشمند خود شوید.

قدرت اراده مثل ماهیچه است منبعی تمام شدنی است که بر اثر استفاده تحلیل می‌رود، در نتیجه، در انتهای یک روز طاقت‌فرسا، ماهیچه‌ی قدرت اراده شما خسته می‌شود و دیگر هیچ تسلطی روی تنقلات شبانه و وقت تلف کن‌ها ندارید.

و

اما دقیقن منظور از «محیط» موضوعی که در مقابل اراده قرار می‌گیرد چیست؟

محیط شامل انسان‌هایی که با آن‌ها در ارتباط هستید، موسیقی که می‌شنوید و کتاب‌هایی است که می‌خوانید.

چند سوال کلیدی برای درک بهتر از این موضوع:

  •  آیا محیط شما مشوق شما برای انجام کارهای دلخواهتان است؟
  •  آیا دغدغه‌ خواندن کتاب دارید و اطرافتان رد آن کتاب‌ها را می‌توان پیدا کرد؟
  • آیا دوستان و  نزدیکانی که با آن‌ها در ارتباط هستید دغدغه‌ی توسعه فردی را دارند؟
  •  اگر دغدغه‌ی تناسب اندام دارید در یخچال منزلتان غذاهای سالم نگه‌داری می‌کنید؟

در ادامه بخش‌های مهم‌تر را با کمک نقاشی و به زبان خودم که همان زبان تجسمی است به تصویر کشیدیم.

محیط دلخواه را می‌توان این‌طور تعریف کرد که تمام ایده‌های فکری، روحی، شغلی، رابطه‌ای که برای خودمان در نظر داریم، می‌توانیم با خلق محیطی جدید به دست بیاوریم.

این کتاب نسبت به کتاب‌های دیگر در حوزه‌های خودیاری، یک تفاوت اساسی دارد از این‌جهت که، تاکید بسیار بر تأثیر محیط بر تمام جنبه‌های وجودی انسان دارد و سهم اراده را در روند رشد و توسعه فردی خیلی ناچیز می‌بیند.

کارکردهای ملزم کننده،گرفتن تصمیمی هستند که تمام دیگر تصمیمات را  آسان تر یا غیر ضروری می سازد. انجام و به‌کارگیری این تکنیک باعث شد در روز به صورت میانگین، دو تا سه ساعت گوشی تلفن همراه خودم را در جایی دور از دسترس قرار دهم. به‌جای تکیه بر قدرت اراده، یا تکیه بر خودتان کلاً گزینه را حذف کنید و عامل حواس‌پرتی را دور کنید، این همان معنای کارکردهای ملزم کننده است.

در بخشی از کتاب از طرز فکر و دیدگاه موج دوم روانشناسی مثبت‌گرا صحبت شد،که به نظرم این طرز فکر و دیدگاهشان به نیازهای انسانی نزدیک‌تر است و برخلاف روان‌شناسان موج اول، مخاطب را به فکرکردن به تمام امور زندگی از دریچه مثبت‌اندیشی دعوت نمی‌کنند و درگاه جدیدی به روی مخاطبانشان باز می‌کنند که از بُعد مثبت و منفی هم می‌توان به زندگی نگاه کرد و البته این گروه از روان‌شناسان، داشتن هر دو دیدگاه را برای رسیدن به بهترین نتایج فردی و اجتماعی، در زندگی افراد ضروری می‌دانند.

رقابت کردن با افرادی ماهرتر از خودمان و فعالانه زندگی خود را سخت‌تر کردن از جمله مباحث بسیار درخشان کتاب، این مطلب بود چرا که رقابت با افراد هم سطح خودمان پیشرفت چشم‌گیری را برایمان به همراه نخواهد داشت اما رقابت با افرادی در سطح بالاتر علاوه بر ایجاد نشاط، رشد و بالندگی را برایمان در برخواهد داشت.

رقابت یک نقاش،با یک کوهنورد چندان معنا‌دار نیست.

محیط خود را طبقِ کاری که انجام می دهید تغییر دهید دو روز متوالی، در یک محیط فعالیت نداشته‌باشید.

من دقیقن این الگو کاری را برای خودم در نظر گرفته‌ام که همین امر باعث شد، علاوه بر بالارفتن راندمان کاری‌ام، احساس خستگی و رخوت از محیط کاری تکراری به طرز چشمگیری از من دور شود و نکته‌ی مهمی که برایم داشت این بود که موفق شدم در مسیر تغییر روند کارم قدم‌های مهمی را بردارم.                                                                                       

در فصل سیزدهم با سه مفهوم خود اجتماعی، خود نویسنده و خود متحول آشنا شدیم. برداشت شخصی من این بود که، فرد خود متحول بعد از عبور از مرحله‌ی خوداجتماعی، خودنویسنده به جایگاه خود متحول رسیده‌است فرد خود متحول از نظر فکری و روحی پذیرای این واقعیت است که آنچه دیروز درست بوده، امروز، شاید دیگر درست نباشد.

به نظرم اوج رشد شخصی یک نفر را می‌توانیم در این جمله خلاصه کنیم چرا که بعد از پذیرش این واقعیت، می‌توانیم طرز فکرهای جدید، همکاری‌ها و روابط متحول کننده را در مسیر خود متحول، جستجو کنیم.

در فصل چهاردهم توجهم به تعریف مفهوم پیشرفت کردن از دیدگاه بنجامین هاردی جلب شد.                                       

  پیشرفت کردن هرگز به معنای آن نیست که  شما از دیگران بهتر هستید،دیگران را دوست داشته‌باشید حتی اگر قوانین شخصی شما را بر هم بزنند. 

در فصل آخر موضوع خطای شناختی عنوان شد و نویسنده بیان کرد که، بهتر است دچار خطای شناختی نشویم، به این معنی که، با خودمان بگوییم دیگران نمی‌توانند بهتر از آن چیزی که هستند بشوند، دیگران هم می‌توانند مثل شما از نو تغییر کنند.
به نظرم یکی از نشانه‌های تشخیص، که فردی در مسیر صحیحِ خود متحولی و رشد فردی قرار گرفته است یا نه ؟ این مدل فکری می‌تواند باشد که دیگران را، همان‌طور ببینیم که خود را می‌بینیم.

ما میانگین پنج‌نفری هستیم که با آن‌ها در ارتباط هستیم.

اکنون وقت آن رسیده است که همان کسی بشویم که در توان داریم فرقی ندارد که کجا هستید، شما می‌توانید تغییر کنید.




آشنایی با بنجامین هاردی نویسنده‌ی کتاب:

سایت رسمی نویسنده 

اطلاعات کتاب در سایت آمازون




اطلاعات کتاب:

تعداد صفحات:۲۲۹

انتشار: کوله پشتی

مترجم: رویادرخشان

سایر آثار ترجمه شده‌ی رویا درخشان




راه‌های خرید:

تهیه از سایت ایران کتاب                                                                             

خرید نسخه‌ی الکترونیکی :

فیدیبو

سایت طاقچه




بشنوید

نسخه‌ی صوتی کتاب در فیدیبو

 

 

 

 

12 پاسخ

  1. مریم من فکر میکردم تو نسخه چاپی‌ش این ایده نقاشی بوده نمیدونستم خلاقیت خودته آفرین👏👏👏 در مورد اون سکانس میانی: تجربه ی خودم از جهیدن به تنگ بزرگتر( که از قضا الان درگیرِ این موضوعم😊) این بود که مدت زیادی از تنگ خودم، تنگ بزرگتر رو رصد کردم انقدر که فضای اونو یه درصدی بشناسم و توان خودمو بسنجم بعد شهامتش بهم دست داد حالا ایشالا تنگ بزرگه برسم🤲 بنظرم یه سکانس قبل میتونه این باشه که ماهیِ نقاشیت با چشمای خیلی گرد و باز چسبیده به شیشه تنگ خودش و اون تنگ رو نگاه میکنه🙂البته تو خودت خیلی خلاقتری و سکانس بهتر پیدا میکنی

    1. سمانه ی عزیرم سلام و وقت بخیر ممنون که نظرتو به من گفتی
      سمانه ،تمام نقاشی ها ذهنیت خودم بود که در پروسه ی هم خوانی کتاب شکل گرفت
      راستی با خوندن کامنت ات و به خصوص کلمه ی “(شهامت) ایده ی کاور پوستر کتاب جرات داشته باش در ذهنم جرقه خورد
      خیلی ازت ممنونم سمانه جان 🌸🌸🌸

  2. مريم جان مثل هميشه عالي و پر بار بود، مرسي كه با ما به اشتراك ميذاري كتابايي كه ميخوني🦋

  3. سلام خانم جوینده گرامی؛
    بسیار عالی نوشتید.
    ایدۀ اصلی کتاب را بسیار خوب و خلاصه ارائه دادید.
    ایدۀ اصلی کتاب برایم بسیار جذاب و مفید و مسئله‌ای اساسی است.
    تأکید بر اهمیت محیط، بیشتر از اراده.
    تجربۀ زیسته‌ام به این مفهوم روی خوش نشان می‌دهد.
    علاقه‌مند شدم که کتاب را بخوانم.
    کتاب حدود یک سال در کتابخانه‌ام به هوای خوانده‌شدن خاک می‌خورد.
    ابتکار در چینش متنتان نیز جالب است.
    فونت جدید هم مبارک.
    از خوبی‌های نوشته‌ها شما بهره‌بردن و آراستن متن با دست‌نوشته‌ها و دست‌نگاره‌های هنرمندانۀ خودتان است.
    همواره سلامت و موفق باشید.

    1. سلام و وقت بخیر آقای عباسی
      ممنون که وقت گذاشتید و متن را خواندید
      دیدگاه شما خیلی برای من ارزشمند هست
      و سپاس از نظر لطفی که به من دارید
      موفق و تندرست باشید 🌸🌸🌸‎‎

  4. درود. مطالبتون به اضافه نقاشی ها بی نطیر بودن. خواستن توانستن نیست هم خیلی جدید و بحث برانگیزه. در آخر اینکه لطفن ایمیلتونو چک کنید. سپاس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دانلود آنی این کتاب فقط کافی است ایمیل خودتان را در قاب زیر وارد کنید (پس از وارد کردن ایمیل کتاب به طور خودکار به پوشۀ دانلودهای سیستم شما اضافه خواهد شد):